صداي هق هق گريه هاي نکرده ام به آسمان رسيد در آن زمان که شک تمام هستيم را به دست بادبي رحم سپرد و رفت....و من ميان بود و نبودش به استيصال خويش مي رسيدم ....چقدر سخت است بودني بدون درک حضور بي وصفش .... صداي جواني تمام کوچه باغ خشکيده درون ملتهبم را پر کرد:: به کجا چنين شتابان ؟