پيام
+
ظريفي را گفتند اين چه رفيق بود که تو برگرفتي؟ نه حق مصاحبت و موانست دانست و نه جانب وفا رعايت کرد. تا تو روي برگرداندي تمام عهد قديم به باد تجاهل و انکار داد...
ظريف با حالتي دگرگون گفت: اگر با من نبودش هيچ ميلي/ چرا ظرف مرا بشکست ليلي؟!
از اين پاسخ جمله ي خلق صيحه زدندي و سر به بيابان نهادندي. از پلاسنامه ي ابو وحيد ابوالخير
وحيد يامين پور در گوگل پلاس
*::.دکترسارا.::*
92/10/4
ياسيدالکريم
=) @};-
هما بانو
:)
شکيبا!
جالب بود ..حالا به مجنون اينا ربطش چيه؟=) معلوم نيست
سياه مشق هاي ميم.صاد
*کمي اضافه تر:*ظريفي را گفتند اين چه رفيق بود که تو برگرفتي؟ نه حق مصاحبت و موانست دانست و نه جانب وفا رعايت کرد. تا تو روي برگرداندي تمام عهد قديم به باد تجاهل و انکار داد…
ظريف با حالتي دگرگون گفت: (اگر با من نبودش هيچ ميلي/ چرا ظرف مرا بشکست ليلي؟!)
گر ليلي وفا ننمود ذاتش چنان است و ما که بر عهد بمانيم ذاتمان چنين
سياه مشق هاي ميم.صاد
(وفا کنيم و ملامت کشيم و خوش باشيم/که در طريقت ما کافري است رنجيدن)!!!
کنون ليلي گزينه هايش مي شمارد و ما در تدارک انتظار رويت رخ يار بر سر کوي ژنويم؛ شايد آنجا بگويم: (ياد باد آنکه به قصد خون ما/عهد را بشکست و پيمان نيز هم)
از اين پاسخ جمله ي خلق صيحه زدندي و گريبان چاک نمودي و موي پريشان کردي و سر به بيابان نهادندي.
*کار مشترکي از حقير و ابوالوحيد ابوالخير در پلاسنامه!*
هادي قمي
ممنون از زحمت اشتراکي.