ثبت نام حوزه علمیه امام صادق علیهالسلام جاغرق شروع شد
ثبت نام از پایه های نهم و دهم تا تاریخ تیر ماه ادامه دارد.
جهت ثبت نام با شماره 09153204626 تماس بگیرید
آدرس: جاغرق، جاغرق 15، مدرسه علمیه امام صادق علیهالسلام
برای دیدن کلیپ لطفا به آین آدرس مراجعه بفرمایید.
https://www.aparat.com/v/H1aes
مانده عالم همه در حیرت او
که بشر میشود این گونه مگر؟
علی، علی است و دیگر هیچ.
نمی توان کلامی در وصف کسی گفت که فقط دونفر در عالم میشناسندش.پیامبر عظیم الشأن اسلام فرمودند: علی جان تو را فقط من و خدا شناختیم. علی شصت و سه سالش را به ما نشان داد و الا علی از آموزگاری روز اول خلقت جبرئیل ، علی بود.علی برای ما فهمیدنی نیست که متحیرم چه نامم اورا که نه بشر توانمش خواند و نه خدا توانمش گفت.
علی، علی است. علی فقط علی است و تمام. اگر علی را پیروز و کننده در خیبر بنامم فقط یک روز علی و یک خصلت علی است. اگر او را کفو فاطمه بنامم هر چند درک همین هم سخت است اما باز بخشی از علی است. اگر علی را عابد شب بنامم جزئی از علی را گفته ام . اگر مجاهد روزش بخوانم قسمتی از علی را نشان داده ام. اگر کرار غیر فرار بیانش کنم کم است. خیدر بگویمش، صفدر بگویمش ، قاتل عمرو بن عبدود بگویمش، صاحب ذوالفقار خوانمش، مدافع حریم رسول الله، نجات دهنده جان رسول در احد، خلیفه الله فی الارض، ولی الله، اذن الله، ید الله، سیف الله، اسد الله الغالب، امیر مومنان، قاتل الکفره، روح الله ، عین الله، حجه الله، هرچه بگویمش به اندازه خودم گفته ام نه علی؛ که علی همه اینهاست و خیلی بیشتر.
در مقام علی انسان فقط به جهل خود به کوچکی خود، به حقیری خود پی میبرد نه به شأن و مقام و منزلت و ارزش و فضیلت علی.
علی را هر چه بگوییم هرچند برای شناختش و افزایش معرفتمان لازم است اما او بالاتر از این حرفهاست. در کلمات نمیگنجد. آب دریاها اگر تمام شود تفسیر نقطه زیر باء بسم الله تمام نمیشود.
علی، اوست که بیگانگان و دشمنانش به خاطر کینه، دوستان و شیعیانش به خاطر تقیه، زبان از فضائلش فروبستند؛ اما فضائلش شرق و غرب عالم را فرا گرفته.
این همه کلماتِ آمده در این سطور که همه از علی بود و علی فراتر از اینهاست. همین است که:
علی، علی است و دیگر هیچ.
بسم الله الرحمن الرحیم
در ماه رجب آنچه به گفتار بیاید
نیمی است ز یک قطره دریای فضیلت
ماه رجب بر ما وارد شده است. بلکه ما بر رود شستشوی گناهان و کاستیها وارد شدهایم. این ماه پرفضیلت است. فضیلتش به این است که کوه گناهان را به کاهی از استغفار میبخشند. درباره ماه رجب و فضیلتهایش قلم میماند که از کجا شروع کند و به کجا پایان دهد. هنوز پایان نیافته بود نوشتهای که میخواست از رجب بگوید ؛ اگر از سالها قبل شروع شده بود. رجب شخصیت زمانی دارد. همانطور که شخصیتهای انسانی را در اطرافمان محترم میشماریم و در مقابلشان هر عملی را انجام نمیدهیم، درون این شخصیت زمانی هم نباید هر کاری کرد. باید احترامش کرد. حرمت و احترام این ماه باعث میشود کارهایی را در این ماه ترک کنیم و کارهایی را هم در این ماه انجام بدهیم.
پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله صاحب این ماه عظیم است. در این ماه مهمان رحمت للعالمین هستیم. در رحمت را برایمان باز کردهاند. در ابتدای این ماه شادمان میلاد مسعود امام باقریم. سوم این ماه حزن آلود شهادت امام هادی النقی علیهالسلام هستیم. در سیزدهم این ماه میلاد مولی الموالی را جشن میگیریم. و در پانزدهم این ماه شهادت دختر مولی المومنین را به سوگ مینشینیم.
در بیست و پنجم این ماه عزادار زنداننشین بغدادیم و در بیست و هفتم این ماه شوکت نشین بعثت رسول الله.
در باب کارهای عبادی این ماه مفاتیح الجنان را به شما پیشنهاد میدهم و در باب مواظبت نفس برای استفاده بهتر از اعمال این ماه به کتاب المراقبات رهنمونتان میکنم. که هر دو کتاب مذکور در باب فضیلت این ماه و اعمال و عبادیات این ماه به قدر نیاز اکمال فیض کردهاند.
الحمد لله الذی اشهدنا مشهد اولیائه فی رجب. اولین فقره از زیارت ائمه اهل بیت در رجب است که مستحب است در هر بقعهای از بقاع متبرکه اهل بیت عصمت و طهارت وارد شدیم بخوانیم.
بقعه مبارکهای که هم اکنون با کمترین سختی در اختیار مشهدیها و حتی ایرانیهاست، بقعه مبارکه مشرفه ثامن الائمه الاطهار حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام است. اتفاق خوب این است که زیارت امام رضا علیه السلام در ماه رجب از عمره رجبیه فضیلت بیشتری دارد. اکنون که متاسفانه باب عمره رجبیه که به خاطر بدیهای دولت آل سعود بر ما بسته است، نعم البدل این عمل عبادی زیارت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت در مشهد است. دیده ام که بسیاری از مردم ایران به هر شکل ممکن که میشود سعی بلیغ میکنند که در ماه رجب حتما به زیارت امام رضا علیهالسلام مشرف بشوند و حالا آیا شرط مروت است که اهل مشهد باشیم و در ماه رجب زیارت امام مهربانی ها را فراموش کنیم؟
یا من ارجوه لکل خیر جملهای آشناست که در ماه رجب گوش تمام مسلمانان دنیا را مینوازد و لبهای نمازگزاران را بعد از هر نماز معطر میکند که از محل اصلی خیر، تقاضای خیر خواسته شده و خواسته نشده میکنند. و میخواهند که از ورودشان به آتش سوزناک جلوگیری کند.
شهر الله الاصم صفت این ماه است یعنی خداوند حرمت این ماه مبارک را به حدی بالا برده است که به مسلمانان اجازه نمیدهد در این ماه به قتل و خونریزی مبادرت ورزند. یعنی حتی اگر در جنگ باشند اجازه عملیات ندارند و چنانچه دشمن به انها و مواضعشان حمله کرد فقط اجازه دفاع دارند. در این عقیده کفار هم احترام ماه رجب را نگاه میداشتند.
رجب ماه حرام است. یکی از ویژگی های ماه حرام این است که اعمال ما دو برابر حساب میشوند. پس اگر خدای ناکرده اشتباهی گناه کنیم دو برابر نامه اعمال و قلبمان سیاه میشود و هم چنین واجبات و مستحباتمان را هم انجام دهیم دو برابر میشود. پس پیش به سوی انجام واجبات بیشتر و ترک بیشتر محرمات. مبادا کاهلی کنیم و از دست بدهیم ابر فرصتهای ماه رجب را که میگذرد و تمام میشود و اگر استفاده نکنیم؛ پشیمان میشویم و دیگر این پشیمانی فائده ندارد.
به امید استفادههای بیشتر در ماه رجب .
میرزای قمی
این نوشته در روزنامه شهر آرا چاپ شده است.
در این درگه که گهگه کَه کُه و کُه کَه شود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا نهای آگه
میدانیم که غرور گناهی است نابخشودنی. گناهی که مهمترین ضربهاش به خودمان میخورد. بیشترین کسی که از غرور ضربه میخورد، مغرور است. مغرور با غرور خود از اطراف خود ناآگاه میشود و ممکن است کمکم از همان اطراف خود ضربه بخورد. مستی غرور باعث فراموشی علتهای پیروزی میشود. خصوصا اگر پیروزی به دست آمده بنا باشد چهار سال طول بکشد.
یعنی مشهدیها باید مراقب نفوذ شیطان در ذهن خودشان باشند که مبادا بتواند به ما بقبولاند که پیروز انتخابات ما بودیم. چون به فرموده دین مبین اسلام آنچه خدا خواست همان میشود.
البته نقش تاثیرگذار آحاد مردم عزیز و دستاندرکاران جبهه ائتلاف که حقیقتا ساعتها خون دل خوردند و زحمتها کشیدند در جای خود محفوظ است؛ اما جایگاهش اعلام تقاضا به خداوند است و چون خداوند متعال وعده فرموده که لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم، نتیجه انتخابات از صندوق رأی مطابق زحمات دوستان در خواهد آمد. پس جایی برای غرور نیست. بلکه از این بالاتر جایی برای انتساب این پیروزی به انسان نیست که اگر پیر جماران فرمود فتح خرمشهر کار خداوند بود فتح کرسی های دو مجلس شورا و خبرگان هم همین طور است.
پس مبادا غره شویم که از فردایمان آگاه نیستیم و البته که اگر بخواهیم به حساب تجربههای دنیوی هم حساب کنیم باید به گذشته انتخابات نگاه کنیم که از همین مشهد ما در بعضی انتخابات کسانی بیشترین رأی را آوردند که گاهی تن به کرسنتها دادند و گاهی تن به سیمانی شدن دستآوردهای شهدایمان. پس اگر اینگونه هم بنگریم نمیتوانیم به نتیجه این انتخابات مغرور شد که گذشته ما جلوی این غرور را میگیرد.
اما اگر بخواهیم بگوییم که پس چه کنیم بهترین کار این است که دست از جهاد برنداریم. چرا که آنچه پیروزمان کرده در هر میدانی همین تلاشهای بیوقفه است. یعنی هرگز نباید به این کلام شیطانی گوش فرادهیم: این را که بردیم فعلا استراحت کنیم تا بعد. و باز ماهی مانده تا انتخابات بعدی بیدار شویم.
پس ای برادر و خواهر عزیز از همین امروز باید تلاشمان را برای آگاهی مردم در زمینه های محتلف سیاست دینی و همچنین تمام امور دینی آغاز کنیم و بهتر اینکه بگویم مباد این تلاش را ترک کنیم که ترک این تلاش به مثابه خوابی است که نتیجهاش بیداری زیر لگد دشمن است.
پس بیایید همیشه زمزمه کنیم:
مازنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
به امید پیروزی امت حزب الله در تمام عرصهها.
میرزای قمی
مردی است، مرد.
ملاک است. ملاکی که با میزان همخوانی دارد. میزان علی است. مردم او را بهعنوان ملاک میشناسند. میدانند که او راه خطا نمیرود. پیمغبر(ص) درباره او فرمودند: هرگاه بین دو کار مخیر شده، حتما نزدیک به خیر و صلاح را انتخاب کرده است. زمان پیامبر را دیده، با ایشان در خانه شخصی به نام اَرقَم آشنا شده، در آنجا با دین اسلام آشنا شده و مسلمان هم شده است. آن گاه محضر پیامبرش را ترک کرده و به سوی خانه برمیگردد.
اولین کارش را در تبلیغ دین قرار میدهد. پدر و مادرش را با اسلام آشنا میکند و آنها هم مسلمان میشوند. تبلیغ دین را از روز اول دینداریاش شروع کرد و تا آخرین روزهای عمر خود در صفین آن را ترک نکرد.
مخالفان پیامبر(ص) خبردار میشوند که او، پدر، مادر و برادرش عبدا... مسلمان شدهاند. شروع میکنند به شکنجه کردن. اول پدر شهید میشود؛ اولین شهید دین اسلام. دوم مادر شهید میشود. نوبت به خود او میرسد. هر چه شکنجهاش میکنند. دست از اسلامش برنمیدارد. دست از آرمانش برنمیدارد. تازه مسلمان است؛ اما مسلمان مستقیم. مانند کوهی که هر بادی او را تکان نمیدهد. وقتی کافران از مسیر شکنجه ناامید میشوند تا او را حداقل به فحاشی پیامبر(ص) وادارند، تصمیم میگیرند تا او را در آتش اندازند و زنده زنده بسوزانند. آتش فراهم میشود، گُر میگیرد، گرم میشود. هوا هم گرم است. ریگ بیابان به تنهایی برای سوختن بس است؛ اما ضمیمه شده به آتش افروختهای که میخواهد انسان بسوزاند. جسم جانباز شکنجه دیده را بلند میکنند. به سمت آتش میبرند. نزدیک میشود به آتش. شهادتین را برلب میخواند. آماده دیدار خدا میشود. آماده پرواز میشود. در آتش میافتد... .
ثانیهها میگذرد و همه کافران منتظر فریادهای غریبانه او هستند تا سوختنش را به نظاره بنشینند. صدایی نیامد. فریادی بلند نشد. ناگاه دیدند بدون ذرهای صدمه از آتش بیرون آمد و آتش بر او کارگر نشد. آری پیامبر وقتی دیدند عمار 48 ساله اینگونه صبر پیشه کرد. اجازه ندادند آتش او را بسوزاند و زمانی که در آتش افتاد، پیامبر دعا کردند: «خدایا همانطور که آتش را بر ابراهیم سرد و سلامت کردی، بر عمار هم سرد و سلامت بگردان.»
عمار، باقیمانده قومی است معتقد، آخرین نفر این قوم باید بماند. باید محافظت بشود. پس او را نگهمیدارند؛ ولی برای اینکه ثابت کند ثابتقدم است باید امتحان بدهد. در ناملایمات قرار بگیرد. به او غذا ندهند، او را بایکوت بکنند. تازیانهاش بزنند. پدر و مادرش را جلوی چشمانش شهید کنند. هم ساواک پیش از حکومت پیغمبر(ص) را ببیند و هم شکنجههایشان را تا اینها امتحانی باشد برای نابترشدن عمار و امتحانی سختتر برای بعدهای عمار... .
پیامبر، عمار را میخواهد برای علی. او را ملاک شناخت جبهههای حق و باطل میداند. تا جایی که میگوید عمار تو را جمعیت یاغی میکُشد. عمار، گوش به حرف معمار دین میکند. روز قبل از شهادت عمار، امیرالمؤمنین(ع) خطاب به او میگویند: «عمار، تو خوب برادر و رفیقی برای ما بودی، خدا تو را جزای خیر دهد.» عمار در جواب عرض میکند: «یا علی! بر مبنای بصیرتی که پیامبر به من دادند، از تو پیروی میکنم.» روزی پیامبر(ص) به من فرمودند: «عمار بعد از من فتنهای در میگیرد در زمان فتنه با علی باش که او با حق است و حق با او.»معمار کبیر حکومت اسلامی، علی(ع) را همچون خورشید درخشان در بین یاران خود به عمار معرفی میکند تا بداند بعد از او نباید از جانشینش مفارقت کند و عمار عمل میکند، خواسته رهبرش را.
امتحان سخت عمار وقتی شروع میشود که با امتیاز شکنجه زمان حکومت کفار در مکه و امتیاز مقدم بودن در اسلام و خیلی امتیازهای دنیایی دیگر، همه علی را که به اصرار خلیفه کردهاند، ترک میکنند. جمل، راه میاندازند و صفین شروع میکنند. او که تبلیغ دین را از ابتدای دین وظیفه خود دانسته، شروع میکند به تبیین جایگاه امیرالمؤمنین(ع) و علی را به مردم میشناساند. میگوید که علی، قرآن ناطق است. او را پیروی کنید، ولی حیف که در نهمین روز از صفر در جنگ صفین این سردار سپاه اسلام شهید میشود. عمار شهیدانه میرود و عبرت تاریخ، ما را به عمار شدن فرا میخواند.
میرزای قمی
این نوشته در تاریخ 21 آذر 1392 در روزنامه شهرآرا به چاپ رسیده است