بسم الله الرحمن الرحیم
خسته نباشید
به سومین قسمت رسیدیم اما قبل از بیان این قسمت یک تقاضا از عزیزانی که اولین مرتبه شونه که میان تو وبلاگ و به بنده افتخار می دناینکه مطالب را از اول بخونید وببینید که چندمین قسمت مطلب هست بعد از کامل خواندن مطلب ان شاءالله بهتر دستتون میاد حقیر چی میگم.
دومین نکته در حدیث که به ذهن حقیر می آید این است (توجه کنید مسئله ای براتون پیش نیاددومین نکته در حدیث سومین قسمت در کل بحث)
زمانی که پیامبر اعظم سوال می فرمایند اینگونه پرسش را مطرح می کنند که ما هذا یعنی این چیست در زبان عرب اصطلاحا کلمات این چنینی را موصول می نامند که اقسام مختلفی دارند ودو قسم که مربوط به بحث ما می شود این است که
1. موصول هائی که برای عاقلان به کار میروند .
2. موصولاتی که برای غیر عاقلان استفاده می شوند.
کلمه (ما)در این سوالحضرت جز دسته دوم است یعنی هستی یک شیئ غیر عاقل را سوال می کنند که کنایه از بی ارزش بودن وکم اهمیت بودن این شخص و اعمال و احترام مردم نسبت به این شخص استو باز جالبتر از این اینکه در زمانی که جواب سوال را می فهمند که مردم به حضرت عرض می کند این شخص علامه ای است باز مجدد حضرت همین کلمه یعنی(ما)که برای غیر عاقلان به کار می رودرا استفاده می کنند و می پرسند ؟(ماالعلامه)یعنی علامه ای که در ذهن شماست چیست شاید این را برداشت بتوان کرد که آی مردم بفهمید خیلی بی ارزشها را با ارزش کرده اید (در این زمان هم بسیاری از ارزشها ضد ارزش وبسیار ی از ضد ارزشها ارزش شده اند ما هم حواسمان باشد)
پس باز هم علامه چیست؟جمله ایست که پیامبر می فرمایند
خیله خب برای این پست هم بسه فقط این رو بگم اگر هرجای مطلب یکم سخت بود یا سوالی داشتید در مورد قوانینی که از علم عربیت به شما عرض کردم برام در قسمت نظرات بنویسید و حد اکثر تا یک هفته بعدش ان شاءالله جوابتون را در قسمت جواب مدیر ببینید ممنون.
دست حق به همراهتون