این پست باید عرض کنم خدمت دوستان که چرا گرسنگی در نزد ارباب مطلق عالم او که کوس لمن الملک الیوم را سر داده است ارزشمند تر است
مطلب قدری دقیقه ان شاءالله که از پسش بر بیام .
اولا:
شنیدید که مرغ بام ملکوتم نیم از عالم خاک چندروزی قفسی ساخته اند از بدنم
اگر دقت داشته باشیم به این شعر عظیم القدر می فهمیم که ما اهل این دنیا نیستیم یعنی ما از دو بعد کاملا متفاوت جسم و روح برخورداریم و باید بدانیم که عوالم این دو بعد هم فرق می کند.
دوما:
اصل و اساس انسان و قوام انسان به روح است وبه جسم نیست (کوتاه دلیل اینکه هر 7 سال یک مرتبه تمام سلولهای بدن خاکی ازبین می روند و سلولهای نو جایشان را می گیرند اما همچنان انسان انسان است)
سوما :
سنخیت روح با علم ملکوت است و سنخیت جسم با علم ملک(میم ضمه دارد) (عالم ملک یعنی ماده و عالم ظاهر و عالم طبیعت،عالم ملکوت یعنی عالم مجردات و عالم باطن و عالم ماوراءالطبیعة)(اینجا یکی از قدرت نمایی های خداست که چه گونه دو سنخیت کاملا متفاوت را باهم جمع کرده است؟؟)
چهارما:
با مردن جسم متلاشی شده از بین میرود و در دنیا می ماند اما روح از بین نمیرود و به کار خود ادامه می دهد (سیر مراحل عالم ملکوت را انجام میدهد )(سنگین نشد؟؟؟؟؟تا اینجا فهمیدید؟؟؟؟اینو فهمیدید؟؟؟؟؟)
اینا همه رو می دونستید؟
حالا اصل بحث اینه که این روح به کار خودش باید ادامه بدهد و می دهد اما این جسم را در اختیارش گذاشته اند تا مرکب خوبی باشد و راهوار به سمت مقاصد ملکوتی خود برسد (و در این قسمت مجبور است که برسد چون هر کسی کو دور مند از اصل خویش ///باز جوید روزگار وصل خویش به ضمیمه و نفخت فیه من روحی) (ببخشید اگه توضیح لازم داره بگید بیشتر توضیح بده دیگه)
پس در نتیجه هر عملی که بعد جسمانی و ملکی انسان را تقویت کند او را از بعد روحی و ملکوتی می اندازد و دور می کند و هر عملی که انسان را در بعد روحی و ملکوتی تقویت کند بعد مادی و جسمی و ملکی رو تضعیف میکند (دقت داشته باشید می گوییم بعد جسمی را تضعیف می کند نه خود جسم را )
خب نتیجه این همه توضیح و اول ودوم کردن ها می شود این:
خوردن و آشامیدن از مظاهر ماده و جسم و ملک است پس اگر از حد بگذرد انسان را از بعد روحی و ملکوتی دور می کند لذا در روایات داریم (نمی گم کدام امام که کنعانی عزیز بزرگوار که به در خواست ایشان ادامه دادم راناراحت نکرده باشم) :طعم ایمان را نمی چشد کسی که شکم بارگی کند
پس نتیجه آخر اینکه خداوند روزه را برای ما قرار داد که به وسیله آن از مظاهر مادی عالم دور بشویم و به او نزدیک ونزدیکتر ان شاءالله
زبان من الکن اگه لازم به توضیح است در خدمتم
یاعلی
می گن خدا هم هیچ کارش به آدمایی مثل ما نمی خوره
راست می گن
می گن کجای ماه مبارک رمضان مهمانی خدایه که باید توش 16 ساعت گرسنگی کشید .تشنگی کشید و ...
دیدم تو پیام رسان پارسی بلاگ هم خیلی در این باب مطالبی به اشکال مختلف بیان می شود .
حالا می خوام مطالبی که به ذهنم میاد رو در چند سطر به عرض برسونم شما نظراتتون رو بگید .
اولا که ماها خیلی در اشتباهیم چرا که دین رو اشتباه عرضه می کنیم به مردم اینو من نمیگم چون کسی نیستم که حرفم ارزشی داشته باشد امام صادق می فرماید .لو علم الناس محاسن کلامنا لاتبعونا اگر مردم زیبایی دین و زیبایی کلام ما اهل بیت را بفهمند و بدانند قطعا مارا تبعیت می کنند.
ماها خودمون از روزه جز تشنگی و گرسنگی چیزی نفهمیدیم جز دهن بستن و خوابیدن چیزی نفهمیدیم جز اینکه دلمان را خوش کنیم که انفاسنا فیه تسبیح ونومنا فیه عبادة چیزی نفهمیدیم حتی نفهمیدیم خواب عبادت و تسبیح نفس چیست؟فقط میگیم حق دارند جوانان غرب زده امروز ما بگویند تا دلیل نداشته باشیم انجام نمیدهند اصلا هم برای این دور و زمونه نیست از زمان ائمه هم بوده چرا که خیلی از روایات ما علت ها را از ائمه می پرسند و ائمه بزرگوارانه جواب می دهند و قانع می کنند. ولی در عین حالی که چیزی نفهمیدیم داد وارمضاناه می زنیم که چرا رزوه نه؟؟
مطلب راجع به روزه خیلی زیاد است اما فعلا به یک داستان کفایت می کنم تا اگر درخواستی بود ادامه بدم .
سه نفر بودند که می خواستند مهمان بشوند .اولی مهمان بزرگ روستا شد و اورا بسیار خوراندند
دومی هم مهمان بزرگی در روستا شد اوراهم بسیار خوراندند
و سومی هم گفت من بزرگتر از خدا نمیشناسم ، می خواهم مهمان خدا شوم رفت در مسجدی و منتظر طعام شد. هر چه منتظر ماند غذایی برایش نرسید تا سحر شد سحر عبادتی کرد و سوالی که خدایا چرا برما طعامی نرساندی؟
الهامش کردند از جانب خدا که من در تمام خزانه های عالم گشتم چیزی با ارزش تر از گرسنگی نیافتم که مهمانم را پذیرایی کنم .
اگر بخواهید ادامه دارد که چرا گرسنگی در نزد الاه ما ارزشمند است
یاعلی