سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام

بابا کی میگه شهدا نمی ترسیدند .کی میگه سردارانی مثل چمران و کاوه و برونسی و اینها نمیترسیدند .

مافقط از جنگ یاد گرفتیم که خودی ها رو قوی و دشمن رو ضعیف نشون بدیم.

این نیست .

من می خوام بگم حتما کاوه می ترسید حتما چمران میترسید .حتما برونسی می ترسید .

بله می ترسیدن.

همشون هم میترسیدن.

کاوه م یترسید از این که نکنه عملیات لو بره ویه عالم بچه های عملیات تیکه پاره بشن نتونه فردای قیامت جواب بده .

چمران می ترسید از اینکه نکنه یه لحظه خدا فراموشش کنه ،ولش کنه .برونسی می ترسید از اینکه نکنه بچه ها برای عملیات فردا روحیه خوبی برای جنگ نداشته باشن

اصالا شهدا مگه مومن نیستن .

حدیث میگه مومن مومن نمیشه تا بین خوف(ترس) رجا(امید) باشه

برا همین برونسی وقتی گیر میکرد می ترسید عملیات لو بره دورکعت نماز میخوند به امید کمک فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت هم کمکش میکرد.

کاوه از خدا م یترسید برا همین همه ازش میترسیدند چون حضرت فرمود بترس از ظلم کردن به کسی که غیر خدا یاری نداره

چمران می ترسید که بچه های چریک(بچه های عملیات جنگهای نامنظم)مزاحم پروازش بشن که نتونه پر بکشه بره جایی که باید.

بله خودی ها هم ضعیف بودند اما در مقابل  خدا . و دشمن هم قوی بود (فکر میکرد )در مقابل خدا و وعده خدا اینه که هرکی خودشو ضعیف بگیره قویش کنه و هر کی قوی بگیره ضعیفش کنه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

لازمه ها

خذوه فغلوه ثم الجحیم صلوه ثم فی سلسلة ذرعها سبعین ذراعا فاسلکوه انه لا یومن بالله العظیم

و لقد کتبنا فی الذبور ان الارض یرثها عبادی الصالحون.


نوشته شده در  جمعه 89/7/2ساعت  11:50 صبح  توسط میرزا هادی قمی 
  نظرات دیگران()

این پست باید عرض کنم خدمت دوستان که چرا گرسنگی در نزد ارباب مطلق عالم او که کوس لمن الملک الیوم را سر داده است ارزشمند تر است

مطلب قدری دقیقه ان شاءالله که از پسش بر بیام .

اولا:

شنیدید که مرغ بام ملکوتم نیم از عالم خاک                چندروزی قفسی ساخته اند از بدنم

اگر دقت داشته باشیم به این شعر عظیم القدر می فهمیم که ما اهل این دنیا نیستیم یعنی ما از دو بعد کاملا متفاوت جسم و روح برخورداریم و باید بدانیم که  عوالم این دو بعد هم فرق می کند.

دوما:

اصل و اساس انسان و قوام انسان به روح است وبه جسم نیست (کوتاه دلیل اینکه هر 7 سال یک مرتبه تمام سلولهای بدن خاکی ازبین می روند و سلولهای نو جایشان را می گیرند اما همچنان انسان انسان است)

سوما :

سنخیت روح با علم ملکوت است و سنخیت جسم با علم ملک(میم ضمه دارد) (عالم ملک یعنی ماده و عالم ظاهر و عالم طبیعت،عالم ملکوت یعنی عالم مجردات و عالم باطن و عالم ماوراءالطبیعة)(اینجا یکی از قدرت نمایی های خداست که چه گونه دو سنخیت کاملا متفاوت را باهم جمع کرده است؟؟)

چهارما:

 با مردن جسم متلاشی شده از بین میرود و در دنیا می ماند اما روح از بین نمیرود و به کار خود ادامه می دهد (سیر مراحل عالم ملکوت را انجام میدهد )(سنگین نشد؟؟؟؟؟تا اینجا فهمیدید؟؟؟؟اینو فهمیدید؟؟؟؟؟)

اینا همه رو می دونستید؟

حالا اصل بحث اینه که این روح به کار خودش باید ادامه بدهد و می دهد اما این جسم را در اختیارش گذاشته اند تا مرکب خوبی باشد و راهوار به سمت مقاصد ملکوتی خود برسد (و در این قسمت مجبور است که برسد چون هر کسی کو دور مند از اصل خویش ///باز جوید روزگار وصل خویش  به ضمیمه و نفخت فیه من روحی) (ببخشید اگه توضیح لازم داره بگید بیشتر توضیح بده دیگه)

پس در نتیجه هر عملی که بعد جسمانی و ملکی انسان را تقویت کند او را از بعد روحی و ملکوتی می اندازد و دور می کند و هر عملی که انسان را در بعد روحی و ملکوتی تقویت کند بعد مادی و جسمی و ملکی رو تضعیف میکند (دقت داشته باشید می گوییم بعد جسمی را تضعیف می کند نه خود جسم را )

خب نتیجه این همه توضیح و اول ودوم کردن ها می شود این:

خوردن و آشامیدن از مظاهر ماده و جسم و ملک است  پس اگر از حد بگذرد  انسان را از بعد روحی و ملکوتی دور می کند لذا در روایات داریم (نمی گم کدام امام که کنعانی عزیز بزرگوار که به در خواست ایشان ادامه دادم راناراحت نکرده باشم)  :طعم ایمان را نمی چشد کسی که شکم بارگی کند

پس نتیجه آخر اینکه خداوند روزه را برای ما قرار داد که به وسیله آن از مظاهر مادی عالم دور بشویم و به او نزدیک ونزدیکتر  ان شاءالله

زبان من الکن اگه لازم به توضیح است در خدمتم

یاعلی

 


نوشته شده در  یکشنبه 89/6/7ساعت  6:41 عصر  توسط میرزا هادی قمی 
  نظرات دیگران()

می گن خدا هم هیچ کارش به آدمایی مثل ما نمی خوره

راست می گن

می گن کجای ماه مبارک رمضان مهمانی خدایه که باید توش 16 ساعت گرسنگی کشید .تشنگی کشید و ...

دیدم تو پیام رسان پارسی بلاگ هم خیلی در این باب مطالبی به اشکال مختلف بیان می شود .

حالا می خوام مطالبی که به ذهنم میاد رو در چند سطر به عرض برسونم شما نظراتتون رو بگید .

اولا که ماها خیلی در اشتباهیم چرا که دین رو اشتباه عرضه می کنیم به مردم اینو من نمیگم چون کسی نیستم که حرفم ارزشی داشته باشد امام صادق می فرماید .لو علم الناس محاسن کلامنا لاتبعونا اگر مردم زیبایی دین و زیبایی کلام ما اهل بیت را بفهمند و بدانند قطعا مارا تبعیت می کنند.

ماها خودمون از روزه جز تشنگی و گرسنگی چیزی نفهمیدیم جز دهن بستن و خوابیدن چیزی نفهمیدیم جز اینکه دلمان را خوش کنیم که انفاسنا فیه تسبیح ونومنا فیه عبادة چیزی نفهمیدیم حتی نفهمیدیم خواب عبادت و تسبیح نفس چیست؟فقط میگیم حق دارند جوانان غرب زده امروز ما بگویند تا دلیل نداشته باشیم انجام نمیدهند اصلا هم برای این دور و زمونه نیست از زمان ائمه هم بوده چرا که خیلی از روایات ما علت ها را از ائمه می پرسند و ائمه بزرگوارانه جواب می دهند و قانع می کنند. ولی در عین حالی که چیزی نفهمیدیم داد وارمضاناه می زنیم که چرا رزوه نه؟؟

مطلب راجع به روزه خیلی زیاد است اما فعلا به یک داستان کفایت می کنم تا اگر درخواستی بود ادامه بدم .

سه نفر بودند که می خواستند مهمان بشوند .اولی مهمان بزرگ روستا شد  و اورا بسیار خوراندند

دومی هم مهمان بزرگی در روستا شد اوراهم بسیار خوراندند

و سومی هم گفت من بزرگتر از خدا نمیشناسم ، می خواهم مهمان خدا شوم رفت در مسجدی و منتظر طعام شد. هر چه منتظر ماند غذایی برایش نرسید تا سحر شد سحر عبادتی کرد و سوالی که خدایا چرا برما طعامی نرساندی؟

الهامش کردند از جانب خدا که من در تمام خزانه های عالم گشتم چیزی با ارزش تر از گرسنگی نیافتم که مهمانم را پذیرایی کنم .

اگر بخواهید ادامه دارد که چرا گرسنگی در نزد الاه ما ارزشمند است

یاعلی


نوشته شده در  سه شنبه 89/5/26ساعت  7:29 عصر  توسط میرزا هادی قمی 
  نظرات دیگران()

این جریان رو بخونین تا بهتر بفهمید چی می گم

 فاصله ها دیگر اسم سریال نیست،واقعیت دارد!!!

حالا که خوندید شما بگید که چه کار باید کرد

عزیزان بزرگوار نگید ، عمل کنید. بابا ما همه دست رو دست گذاشتیم فقط حرف می زنیم

عمل نمی کنیم که این درست نیست

بیایید در اینجا با نظرات یکدیگر کاری رو انجام بدیم که مورد رضای ولی فقیهمون باشه باهم تفکر کنیم  وبعد فاذا عزمت فتوکل علی الله بزنیم به قلب تلویزیون تار ومار ش کنیم باور کنید می تونیم تلویزیون رو از همین فضای مجازی اداره کنیم اگر بخواهیم می توانیم که خواستن توانستن است تو وبلاگها تبلیغ کنیم علیه برنامه های مخرب تلویزیونی وعلیه بازیگران مخرب سینمایی و تلویزیونی که با ین وضع فجیع در جامعه حاضر می شن منتها با برنامه ریزی درست هر کی همراه مااست بسم الله تو نظرات منتظر قدومتان هستم.

یاعلی.


نوشته شده در  یکشنبه 89/5/10ساعت  12:0 صبح  توسط میرزا هادی قمی 
  نظرات دیگران()

از نوشتم می فهمید که خیلی خسته ام

خیلی مطلب تو ذهنم دارم ،یه خواب از قائدنا الاعظم سید علی خامنه ای دیدم می خواستم بنویسم

یه نامه به آقای ده نمکی نوشتم که چون خود ایشون تو وبلاگشون انتشار دادن می خوام براتون بذارم و ادامه اش رو هم می خوام تو همین وبلاگ بنویسم

اما کو حال

کو همت چه برسه به منضاعفش

کو حال کار چه برسه به این که به دو برابر قانع نشویم

اره امسال نامش اینه :همت مضاعف و کار مضاعف

به مناسبت امسال یه رباعی گذاشتم تو پیام رسان پارسی بلاگ اما اینجا گذاشتنش هم بی لطف نیست

ما پیام عید رهبر را چو مصحف می کنیم

مثل دستورالعمل همواره مصرف می کنیم

کوری چشم سران فتنه و بیگانگان

چشم آقا کار وهمت را مضاعف می کنیم.

انصافا نام گذاری امسال آقا خیلی به دلم چسبید

از چیزای دیگه ای که می خواستم براتون پست کنم دیدار امسالمون با آقا بود که اونم به دلائل وجود مشکلات بیان شده نشد

البته متن دست نویس این مطالب حاضره  یا نیمه تمام اما یک دوستی داشتیم که برامون قرار بود تایپ کنه که از موسسه مون رفت دیگه الان کسی رو نداریم. تا خدا برامون یک نفر جفت و جور کنه

کم کم خودم سعی می کنم بنویسم اما اینقدر مطلب نا نوشته اسلامی می بینم که حتی جرات نزدیک شدن به نوشتن ر ا هم نمیکنم البته دست تنهایی مهم تر از همه این مسائل و مشکلاته که اگه کسی باشه برام تایپ کنه خیلیش حل میشه .

اگه دوست داشتین ناممو برای آقای ده نمکی بخونید برید تو وبلاگشون مطلب پست عاقلان دانند که براتون آدرسشو گذاشتم صفحه سوم نظرات اونجا بخونید چند نفری خوندن بدشون نیومده شما هم بخونید شاید بد نباشه

البته نظراتتون رو اینجا برام بگید ممنون

خب دیگه چی بگم آهان فهمیدم که از دری وری هام فهمیدید چه حال بدی دارم

کارم رو زیاد کردم سرمو شلوغ کردم اما بی فائده (نه دینی نه دنیای نه آخرتی هیچی دست گیرم نیست که مصداق خسر الدنیا و الاخرة میشم)

با چند تا خانم سرو کارمون افتاده که چون مطالبم رو می خونن نمی تونم چیزی بگم فقط از یکیشون میگم که بعد از یک ماه که به عنوان مدیر یک جایی انتخابش کردیم و کلی براش کلاس گذاشتیم تازه امروز بهم میگه نمی دونم من چه کاره ام؟؟!!؟؟!!؟؟!!؟؟!؟!؟!؟!؟!؟یعنی چی؟وااااایخسته کنندهگیج شدم عصبانی شدم!   قابل به ذکره که ایشون مهم ترینو اصلی ترین  اون خانما هستند تو موضوع مطروحه بقیه درکناره در خدمتشون هستیم.

البته  انصاف رو بخوام رعایت کنم حقیقتا همشون بزرگوار و شریف هستند منتها هنوز به کار ما آشنا نشدند.

البته یکیشون هم به ما گیر داده که چرا تو وبلاگت پر از غلط انشائیه که مجبورم از این به بعد بهتر بنویسم و بیشتر دقت کنم

چه کنیم خانمن و ریز بین و دقیق . آفریننکته بین

در کل باز هم اذعان می کنم که بزرگوارند و شریف .

خب بگذریم .از هر چه بگذریم سخن دوست خوش تر است .هر چند که متن داره کم کم طولانی میشه اما حالا که دارم می نویسم بذارید بنویسم دیگه

بله یه خوابی دیدم از نائب الامام حضرت آیة الله خامنه ای که در یک جایی که شاید حرم امام رضا بود داشتم از یک دری وارد می شدم که ناگاه مواجه شدم با نائب برحق امام زمان سید علی خامنه ای عزیز منتها چون آقا عجله داشتند فقط در حد یک سلام برام وقت گذاشتن و من هم همین قدر که اجازه بگیرم تا با آقا تا جای وسیلشون همراشون برم و اجازه دادند. آقا اینقدر با سرعت قدم بر میداشتند که من نمی توانستم بهشون برسم وهمیشه با حداقل یک متر فاصله داشتم حرفامو می زدم که متوجه بودم می شنوند اما به نظر شون مهم نیست تا اینکه یک جمله ای که فکر نمی کردم اینقدر مهم باشه به آقا عرض کردم

..................

در بین راه همین طور که داشتم دنبال آقا می دویدم که نکنه از ایشون عقب بمانم که البته بی فائده بود نفس نفس زنان به آقا گفتم: آقا هرچند می دونم که خیلی ها اینجوری نیستندو این عقیده من به تنهایی خیلی کار ساز نیست اما اینو بدونید ولایت مطلقه شما رو براخودم قبول دارم ثانیه ای از اتمام کلامم نگذشت که دیدم اقا ایستادند برگشتند و اومدن جلوی من نمی دونم چه طوری بود این عمل که از آقا دیدم اما جوری شدم که حتی الان هم که حدودا بیست روز از خوابم میگذره دارم تعریف می کنم بدنم لرزید و اشک تو چشمام جمع شد.ضمنا این رو هم بگم که برداشتی که تو خواب داشتم از برگشتن آقابه سمت خودم این بود که من مسئله مهم و عظیمی رو بیان کردم که آقا هم همان طور که باید بهش اهمیت دادن و نه چیز دیگر (برای بعضی ها اشتباه شود)بعد از این لحظه دیدم که با آقا در یک اتاق روی صندلی نشستیم و داریم صحبت می کنیم و حضرت آقا هم از من خیلی خوشنود هستند . این شاید دومین خوابی بود که الان یادمه که خیلی بهم خوش گذشت و دوست نداشتم تا آخر عمر از این خواب بیدار بشم اما بیدار شدم. خواب دیگم راجع به مادر مادرم (بهشون می گفتم مادرجان)هست که اگه دوست داشتید بگید تا براتون بنویسم

 

پ ن

1-سرعت تند آقا در خواب به معنی دویدن نیست بلکه در تعبیر خواب چیز دیگری استنباط می شود

2- ما هم اجبارا اکراها گرفتار پ ن شدیم

یا علی

 


نوشته شده در  چهارشنبه 89/1/18ساعت  11:2 عصر  توسط میرزا هادی قمی 
  نظرات دیگران()

ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد...پشت خط مادرش بود..... پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟؟؟؟؟؟ مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی..... فقط خواستم بگویم تولدت مبارک پسرم..... پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.....صبح سراغ مادرش رفت.....وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت..... ولی مادر دیگر در این دنیا نبود.

کوتاه اما...

نوشته شده در  جمعه 88/11/30ساعت  9:47 عصر  توسط میرزا هادی قمی 
  نظرات دیگران()

داشتم قبض های خونه رو با اینترنت پرداخت می کردم نوبت به قبض برق رسید .

دیدم پشت قبض نوشه(برای فهمیدن ارزش واقعی برق فکر کنید چند روز برق نباشد چه خواهد شد )

من هم رفتم تو فکر دیدم واقعا اگر برق نباشد چه خواهد شد بعد به نتیجه زیر رسیدم.

1-اگر برق نباشد شبها مردم زود می خوابند بنابر این نماز ها ی صبح کمتر قضا شده و بیشتر نماز شب خوانده می شود .

2-اگر برق نباشد شب نشینی ها به حداقل ممکن رسیده مردم از فیض خوابیدن سروقت بهره می برند .

3-مغازه ها مجبورند زودتر ببندند بنابر این مشتری ها هم زود تر میآیند و مغازه داران بیشتر به زندگی عادی (زن وفرزندو...)خود می رسند .

4-دیگر لازم نیست قبض برق را مردم پرداخت کنند .

5-دیگر لازم نیست گوشت و میوه و ماست وپنیر و بقیه خوراکی ها رو در یخچال نگه داری کنند تا به وسیله گاز یخچال ویتامین ها و ارزشهای غذایی آنها کم یا از بین برود .

6-اگر برق نباشد مردم به اینتر نت نمی روند و آمار فساد و فحشای اینترنتی (ایران دومین رتبه جستجوی سکس رو در جهان داره )کم می شه .

7-ادیسون دیگه نامش زنده نمی مونه.

8-همه می فهمند ادیسون چه زحمتی را برمردم متحمل کرد .

9-راستی اگه برق نباشه دیگه مردم تلویزون ندارند که بشینن تا صبح نگاه کنند و از آهنگهای مزخرف و بعضا غیر شرعی اون بهره ببرند .

10-اگه برق نباشه خادمی که قاتل هم باشد نداریم (تازه اگه به عنوان خادم قبولش کنیم)

11-اگر برق نباشه لازم نیست دلمون به حال امام خمینی بسوزه که فرمود برق و اب گاز مردم باید مجانی باشه و الان ببینه که دارن یارانه برق و آب وگاز را بر می دارند و می خوان از مزدم تمام پولش رو بگیرن .(سیاسی شد)

12-اگه برق نباشه دیگه لازم نیست کسی که پول پرداخت قبض برق رو نداره و برق خونش سه روز قطع میشه برای وصل مجدد هزینه اضافی پرداخت کنه.

حالا شما بگین ارزش واقعی برق چه قدره؟؟؟؟!!!!!!


نوشته شده در  پنج شنبه 88/11/15ساعت  3:16 عصر  توسط میرزا هادی قمی 
  نظرات دیگران()

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ثبت نام حوزه علمیه امام صادق جاغرق برای سال تحصیلی 1399-1400
هدایت تحصلیی
که بشر میشود اینگونه مگر؟
آدرس هیئت فاطمیه ارض اقدس ر مشهد مقدس
ماه استثنائی
مشو غره به امروزت
عبرت تاریخ، ما را به عمار شدن فرا می خواند
[عناوین آرشیوشده]